?باز هم محرمي ديگر آمد؛ با اشک ها و بغض هاي گاه و بي گاهش، با روضه هاي هميشه سوزناکش، و با آتش هميشه شعله ور در قلب ها؛ آتشي که تا شما نياييد و انتقام خون جدتان را نگيريد، خاموش نميشود.
? آقاي من!
شنيده ايم که زخم هاي پيکر جدتان، آنقدر زياد بود که شمرده نميشد. اما عجيب است که فراموش کرديم که زخم هاي دل داغدار شما از زخم هاي پيکر اباعبدالله هم بيشتر شده و نفهميديم که دل زخم خورده، هزار بار بدتر از تن زخم خورده است.
? يک عمر گفتيم امان از دل زينب؛ و فراموش کرديم که غصه دار دل زينب هم شماييد؛ زينب يکبار حسينِ در قتلگاه را به نظاره نشست و شما 1185 بار.
? در روضه هايمان شما را صاحب عزا خوانديم؛ اما نفهميديم که صاحب عزاي حسين بودن يعني چه؟ صاحب عزاي حسين بودن، يعني هر ظهر عاشورا از نداي العطش کودکان حسين، بي تاب شدن؛ يعني بارها و بارها پا به پاي نازدانه هاي حسين زمين خوردن. هزار سال صاحب عزاي حسين بودن، يعني هزار بار با چشمي گريان و دستي بسته به تماشاي صورت سيلي خورده زينب نشستن؛ يعني هزار بار کنار پيکر اربا ارباي علي اکبر جان دادن، يعني هزاران بار صحنه دردناک بال و پر زدن يتيمان مجتبي در آغوش حسين غريب را تماشا کردن…
⛺صاحب عزاي حسين که باشي، بايد هر ظهر عاشورا با کمري خميده کنار نهر علقمه شاهد در هم شکستن عمود خيمه وجود حسين باشي و ببيني که چگونه حسين با کمري خميده در پشت خيام براي شيرخواره اش قبر ميکَند.
هر سال محرم فقط از کوتاهي فاصله ميان غدير و عاشورا گفتيم؛ اما از فاصله زيادي که بين عاشورا و ظهور افتاد، نگفتيم؛ از روز به نيزه رفتن سر حسين تا روز قيام قائم آل محمد صلوات الله عليهم
آري! غفلت شيعه هميشه مصيبت ساز است؛ يک بار امامي را به گودي قتلگاه ميفرستد و بار ديگر امامي را هزار سال به زندان غيبت.
#تلگر_عاشورا
# جنبش_مصاف
آخرین نظرات