دلتنگم…..
دلتنگ آن صبح های که ازسوز سرما چادرم را محکم بغل می کردم که حافظم باشد….
دلتنگ آن دورهمی دوستانه ای که هرصبح سرسفره ساده طلبگی دور هم جمع می شدیم و بهترین لقمه ها رابرای هم می گرفتیم….
دلتنگ آن روزهایی که برای همدیگر بایه کیک ساده تولد می گرفتیم…..
دلتنگ آن صرف افعال ضَرَبَ ضَرَبوا در کلاس صرفم…..
دلتنگ نگاههای مادرانه ی اساتیدی هستم که عاشقانه پندواندرزمان می کردند…..
پنج سالم به سرعت برق و باد گذشت…..
خدایا! این بنده ی سراپا تقصیر و کوتاهی را از هم نشینی با بهترین بندگانت محروم نکن و زیّ طلبگی را هیچ وقت فراموش نکنم.
خدایا! عشق و سوز انتظار رو به این بنده ی حقیرت هم بچشان تا همیشه یادم باشد که جیره خوار سفره ی امام عصر(علیه السلام )بوده و هستم.
خدایا! نگاه پراز محبتت را از این بنده ی محتاجت هیچ وقت برندار که غیر از تو امیدی ندارد چون تو بودی که وارد مسیر طلبگی ام کردی تو اذن دخول به جرگه سربازان عاشق را به من دادی.
تجارب_طلبگی
آخرین نظرات