#داستانک #بندگی_خدا آیت الله شیخ محمدتقی بهلول میفرمودند:ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» میرفتیم. وقت نماز شد.مادرم کارواندار را صدا کرد و گفت:کاروان را نگهدار میخواهم اول وقت نماز بخوانم.کاروان دار گفت: بیبی! دوساعت دیگر به فلان روستا میرسیم.آنجا… بیشتر »
آخرین نظرات