?حضرت باب الحوائج الی الله تعالی امام موسی الکاظم (علیه السلام)
روز یکشنبه،۷ صفر ،سال ۱۲۸، در اَبواء، منزلی مابین مکه و مدینه واقع شده.
✏کنیه:
ابوالحسن و ابو ابراهیم
?القاب:
کاظم ، صابر ، صالح ، امین
مشهورترین لقب 《کاظم》 است.
یعنی :خاموش و فرو برنده خشم ،
چون آن حضرت از دشمنان سختی کشید، و برایشان نفرین نکرد.
حتی آن زمان که در ایام حبس، مکرر درکمین آن حضرت می نشستند ، یک کلمه سخن خشم آمیز از حضرت نشنیدند.
ابن اثیر که از متعصبان اهل سنت است، گفته :
” آن حضرت را کاظم لقب دادند به جهت آنکه احسان می کرد، با هر کس که با او بدی می کرد،.و این همیشه عادت او بود.”
لکن اصحابش به جهت تقّیه گاهی از آن حضرت به 《عبد صالح》، گاهی به《فقیه》و《عالم》 تعبیر می کردند، و در میان مردم به《باب الحوائج》 معروف است .
توسل به آن حضرت برای شفای امراض و بیماریها، و رفع امراض ظاهری و باطنی و دردهای اعضا، خصوصاً درد چشم مُجَرَّب است.
?نقش خاتم حضرت :
《حَسبِیَ الله》
وبه روایت دیگر:《المُلکُ لِله وَحدَهُ》
?والده (مادر):
عُلیا مُخَدّره ،حمیده مُصَفّا که از اشرف اعاظم بوده است.
حضرت امام صادق علیه السلام فرموده:
"حمیده ،تصفیه شده از هر دَنَس و چرکی ،
پیوسته ملائکه او را حراست و پاسبانی می نمودند؛ تا رسید به من، به سبب آن کرامتی که از حق تعالی است برای من ،و حُجّت بعد از من.”
دعاهایی که حضرت بسیار می گفت:
"اللهم انی اسئلک الراحه عند الموت والعفو عند الحساب.”
“عَظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِک فَلیَحسُن العَفو مِن عِندَکَ”
?مکارم و مفاخر حضرت:
کمال الدین محمد بن طلحه ی شافعی درباره حضرت میگوید :
“امام کبیر القدر، عظیم الشان ، کثیرالتّهجُّد، مُجدّ در اجتهاد، مشهور به عبادات، مواظب بر طاعات و مشهور به کرامات .شب را به روز می آورد با سجده و قیام ؛و روز را به آخر میرسانید، با تَصَدُّق و صیام.
و به سبب بسیاری حلمش و گذشتش از جرم تقصیر کنندگان در حقّش ،کاظم خوانده شد.
به کسی که به او بدی کرده بود،احسان می کرد و کسی که درحقش جنایت می کرد، عفو می نمود.”
شیخ مفید نقل می کند:
” درشهر مدینه ،مردی از اولاد خلیفه دوم بود که پیوسته حضرت امام موسی علیه السلام را اذیت می کرد و ناسزا می گفت و به امیرالمومنین علیه السلام دشنام می داد. به طوری که حتی هواداران حضرت می خواستند او را بکشند، ولی حضرت مانع این کار شد و روزی سراغ او را گرفتند، وقتی فهمیدند که او در مزرعه مشغول زراعت است سوار برحمار نزد او رفتند و همانطور که سوار بودند ،وارد مزرعه اش شدند. آن مرد صدا زد؛ زراعت ما را از بین نَبَر.
حضرت با گشاده رویی و خنده سوال کردند : چه مقدار خرج زراعت خود کردهای؟ گفت:صد اشرفی. فرمودند: امید داری چقدر عایدت شود؟ گفت: دویست اشرفی.
حضرت کیسه ای که در آن سیصد اشرفی بود،به او مرحمت کردندوفرمودند: این را بگیر و زراعتت نیز برای خودت باشد.
مرد برخاست و سر حضرت را بوسید و از آن جناب درخواست کرد از تقصیراتش بگذرد و او را عفو نماید .حضرت تبسم فرمود و برگشت.
بعد از مدتی آن مرد در مسجد حاضرشدو چون نگاهش به حضرت افتاد. گفت :
“الله اعلم حیث یَجعُل رسالته”
?مدت امامت:
۳۵ سال
دوران امامت امام کاظم علیه السلام با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود لذا ایشان در برابر حکومت تقیّه میکردند و شیعیان را نیز به این کار سفارش می نمودند. ولی با وجود این در مناظره و گفتگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش میکردند از خلافت عباسیان مشروعیت زدایی کنند و همچنین مناظرات و گفتگوهای ایشان با برخی از عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی نقل شده است. ایشان برای ارتباط با شیعیان سازمان وکالت را گسترش دادند و در مناطق مختلف افرادی را به عنوان وکیل تعیین کردند.
ابتدای امامتشان ، منصور عباسی خلیفه بودو او به ظاهر معترض امام نشد.
پس از آن حدود ۱۰ سال ، ایام خلافت مهدی عباسی بود که حضرت را به عراق طلبید و محبوس گردانید .ولی به سبب مشاهده ی معجزات بسیار، جرات اذیت به آن حضرت ننمود، و آن جناب را به مدینه برگردانید.
پس ازآن حدود یکسال مدت خلافت هادی بود. و او نیزنتوانست آسیبی به آن حضرت برساند.
سپس هارون الرشید به خلافت رسید. وی حضرت را به بغداد آورد و مدتی محبوس کرد و بسیار حضرت را اذیت میکرد.
بالاخره در ۲۵ رجب سال ۱۸۳در زندان “سندی بن شاهک” امام را با سمّ شهید کرد .
در کتاب《مسند الامام الکاظم》 بیش از سه هزار حدیث از ایشان گردآوری شده است.
?حدیثی از امام موسی کاظم(علیه السلام):
"ای هشام! ازطمع بپرهیز و طمع از مخلوق را بِبُر ،که طمع کلید هرخواریست، و عقل ها را می دزدد، مردانگی ها را می بَرَد، و آبرو را می درد، و دانش را می خورد ،بر تو باد که به پروردگارت پناه بری، و بر او توکل کنی. با نفس خود جهاد کن تا از هَوَسش برگردانی ،زیرا جهاد با دشمن بر تو واجب است."(تُحَف العقول ص۴۲۱)
آخرین نظرات