علاّمه مجلسى رحمه اللّه از بعضى کتابهاى زیارات، نقل کرده: علی بن ابراهیم، از پدرش، از سعد اشعرى قمى، از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: اى سعد، از ما نزد شما قبرى هست، گفتم فدایت شوم قبر فاطمه، دختر امام موسى علیه السّلام را مى فرمایى؟ فرمود:
بلى مَنْ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ
آرى هرکه او را زیارت کند، درحالیکه عارف به حقش باشد، بهشت براى اوست.
موضوع: "بدون موضوع"
#امام_زمان_عج
مـا گـمشـده ایـم……
❣عارف مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی در بیانی، معنای غیبت حضرت ولی عصر(عج) را اینگونه تشریح میکنند:
سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفتم غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها ڪرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچهای هستیم ڪه پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میڪنند.
بچه جلب ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میڪند و در بازار گم میشود و وقتی متوجه میشود ڪه دیگر پدر را نمیبیند، گمان میڪند پدرش گم شده است. در حالی ڪه در واقع خودش گم شده است.
✔️انبیاء و اولیاء پدران خلق اند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاعهای دنیا شدهاند و دست پدر را رها ڪرده و در بازار دنیا گم شدهاند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشتهایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت رو ڪه اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. ﴿خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی.﴾
?برگرفته از ڪتاب “امام زمان (عج) در ڪلام اولیای ربانی/مهدی لڪ علی آبادی/ص 30″
❣بی تــو ای یـوسـف زهــرا
گره ازڪار ڪسۍ وا نــشود!..❣
#محبت_داشته_باشیم♥️
پروانه به خرس گفت: دوستت دارم…
خرس گفت: الان میخوام بخوابم،باشه بیدار شم حرف میزنیم…
خرس به خواب زمستانی رفت و هیچوقت نفهمید که عمر پروانه فقط 3 روز است…
“همدیگر را دوست داشته باشیم؛
شاید فردایی نباشد"..
آدمای زنده به گل و محبت نیاز دارن ومرده ها به فاتحه!
ولی ما گاهی برعکس عمل میکنیم!
به مرده ها سر میزنیم و گل میبریم براشون, ولی راحت فاتحه زندگی بعضیارو میخونیم !
گاهی فرصت باهم بودن کمتر از عمر شکوفه هاست!
بیائیم ساده ترین چیز
رو ازهم دریغ نکنیم:
محبت
اسم حوزه و طلبه برایم نوو جدید بود ?هیچ شناختی از طلبگی نداشتم ?همیشه خودم را یک دانشجو فرض می کردم ?تمام هم و غمم جبران یکسال عقب ماندم از دانشگاه بود ولی یهو همه چیز تغییر کرد…..?
به اصرار خانواده وارد مسیر دیگری شدم…?
چشم که باز کردم ?خودم را در سالن امتحان دیدم جلوی چشمم بنر آزمون ورود به حوزه علمیه خودنمایی می کرد?….
ولی من هنوز مساله را جدی نگرفته بودم?….تا اینکه خبر قبولی را با تماس تلفنی اعلام کردند✅…
حالا باید خودم را برای مصاحبه آماده می کردم? با چادر قرضی خواهرم رفتم….ولی با ناامیدی برگشتم ☹سوالات و انتظارات با شرایطم جور نبود…ولی بازهم در عین ناباوری قبول شدم✅…
این برای من یک امتحان بود? دل کندن از آرزوها و رویاها و ورود به دنیایی مبهم….
خداروشکر? توانستم با دعاهای خیر مادر و خانواده ام از آن دنیای خیالی? به دنیای پر از عشق و صفای طلبگی پا بگذارم?. هفت سال از اولین تولد طلبگی ام می گذرد ولی حالا….
دلتنگم…..?
دلتنگ آن صبح هایی که ازسوز سرما زمستان ?چادرم را محکم بغل می کردم که حافظم باشد….
دلتنگ آن دورهمی دوستانه ای که هرصبح سرسفره ☕ساده طلبگی دور هم جمع می شدیم و بهترین لقمه ها رابرای هم می گرفتیم….
دلتنگ آن روزهایی که برای همدیگر بایه کیک ساده تولد? می گرفتیم…..
دلتنگ آن صرف افعال ضَرَبَ ضَرَبوا در کلاس صرفم?…..
دلتنگ نگاههای مادرانه ی اساتیدی هستم که عاشقانه پندواندرزمان می کردند?…..
پنج سال تحصیلم به سرعت برق و باد گذشت⌛…..
خدایا! این بنده ی سراپا تقصیر و کوتاهی را از هم نشینی با بهترین بندگانت محروم نکن و زیّ طلبگی را هیچ وقت فراموش نکنم?.
خدایا! عشق و سوز انتظار رو به این بنده ی حقیرت هم بچشان تا همیشه یادم باشد که جیره خوار سفره ی امام عصر(علیه السلام )بوده و هستم?.
خدایا! نگاه پراز محبتت را از این بنده ی محتاجت هیچ وقت برندار که غیر از تو امیدی ندارد چون تو بودی که وارد مسیر طلبگی ام کردی تو اذن دخول به جرگه سربازان عاشق را دادی?.
#چی_شد_طلبه_شدم
نمیدونم باید از کجا قصه ?طلبه شدنم رو شروع کنم….
چند وقته که دارم بهش فکر می کنم ?ولی هنوزم شروعش برام سخته?
داشتم خودم رو برای دومین✌ کنکورم آماده می کردم که یکی از دوستان? خانوادگیمون اومد و بهم پیشنهاد داد برای حوزه نام نویسی کنم….منم چون هیچ شناختی از حوزه نداشتم با اولین پیشنهاد مخالف کردم ?و همون موقع گفتم:نه?….
فقط دانشگاه?….
اونم رشته ادبیات عرب?….
خلاصه از اونا اصرار و ازمن مخالفت….?
تا اینکه خواهرم پیشنهاد داد که بیاو خودت رو محک بزن ببین چقدر برای کنکور آمادگی داری? هرچی گفتم منابعش فرق می کنه ??وقتم می گذره ⏱ فایده نداشت که نداشت…..?
منم تسلیم شدم و باهرسختی بود خودم رو برای آزمونی ?که هیچ امیدی به قبولیش نداشتم آماده کردم….
روز امتحان مصادف بود با ایام فاطمیه ?و گرمای شدیدجنوب خوزستان?….
بعداز اون آزمون نفس گیر، خبر قبولی واقعا برام غیر منتظره بود?…
هرچی سعی کردم از مصاحبه دادن دَر برم بازم نشد که نشد? و مصاحبه رو هم دادم و خدارو شکر بعد از دوبار مصاحبه قبول شدم ?
اما قبولی حوزه ام همزمان با قبولی دانشگاه اونم توی رشته ادبیات عرب توی همون دانشگاهی که می خواستم بود?…..
انتخاب سختی داشتم حوزه❓…..یا…. دانشگاه❓…..
✅بله…. مهرطلبگی و چادر مشکی و عشق به سرای مهدی(علیه السلام)…..
ولی الان به جرات می تونم بگم حوزه و چادرم ازرشمندترین و دارایی هایم هستن?….
?خداروشکر که راه رو درست اومدم …..
آخرین نظرات